پروپوزال بررسي رابطه سبك هاي فرزندپروري با احساس تنهايي نوجوانان دختر

دانلود پروپوزال|دانلود پايان نامه|طرح توجيهي|گزارش كارآموزي|نقشه مدل رقومي ارتفاعي

پروپوزال بررسي رابطه سبك هاي فرزندپروري با احساس تنهايي نوجوانان دختر

پروپوزال بررسي رابطه سبك هاي فرزندپروري با احساس تنهايي نوجوانان دختر

پروپوزال بررسي رابطه سبك هاي فرزندپروري با احساس تنهايي نوجوانان دختردسته: روانشناسي و علوم تربيتي 
بازديد: 1 بار 
فرمت فايل: docx 
حجم فايل: 167 كيلوبايت 
تعداد صفحات فايل: 33 

باتوجه به ماهيت پژوهش از ابزار پرسشنامه به عنوان وسيله انداره گيري و جمع آوري اطلاعات استفاده گرديده است در اين پژوهش از مقياس هاي زير براي جمع آوري داده ها استفاده شد

قيمت فايل فقط 18,562 تومان

خريد

پروپوزال بررسي رابطه سبك هاي فرزندپروري با احساس تنهايي نوجوانان دختر

 

سبكهاي فرزند پروري به دو عامل بستگي دارد: پاسخدهي و توقع.  پاسخدهي عبارت است از ابراز محبت، ملاحظه نيازهاي كودك و استفاده از استدلال در تربيت بچه ها. توقع نيز ، ميزان سفت و سخت بودن قواعد و توقع والدين از فرزندشان است(كاپلان، مترجم فيروزبخت، 1384). همانطور كه در پي مي آيد شيوه هاي فرزندپروري را با توجه به دو عامل فوق مورد بازبيني قرار مي دهيم :

والدين قاطع و اطمينان بخش(والدين مقتدر)، هم براي رفتار خود مختارانه و هم رفتار منضبط اعتبار قايلند. آنان روابط كلامي را تشويق مي كنند و وقتي از اقتدار خود به عنوان والدين استفاده مي كنند و كودك را از چيزي منع مي كنند يا از او انتظاري دارند، برايش دليل مي آورند. كودكاني كه در اين خانواده ها پرورش مي يابند به تدريج به بلوغ شناختي و اجتماعي نزديك مي شوند و چيزي نمي گذرد كه بايد براي زندگي خودشان قبول مسئوليت كنند. در واقع معين بودن هدفها و انتظام و تربيت امور خانوادگي،  راه و رسم زندگي آنها را روشن مي سازد. والدين قاطع و اطمينان بخش(مقتدر)  علاوه بر عهده دار شدن نقش پدر و مادري، مسئوليت تربيت فرزندان را نيز تقبل مي كنند و همواره سعي مي كنند كه با كسب آگاهيهاي تربيتي بيشتر از طرق مختلف، اين كار را انجام دهند(فرضي گلفزاني، دكتر محمد اسماعيل، رئوفيان مقدم، عسگري مقدم، 1382). پدر و مادرهاي مقتدر، طرفدار گفتگو هستند و دلايل سياستهاي خود را شرح مي دهند. آنها با اينكه محدوديت قايل مي شوند اما ملاحظه فرديت فرزندشان را نيز مي كنند. اين نوع پدر و مادرها آدمهاي گرمي هستند و خودشان را بي خطا نمي دانند(بامريند، 1971، به نقل از كاپلان)

والدين خودكامه و مستبد بر خلاف والدين دموكرات، تحريك پذير، انعطاف پذير، زورگو، خشن و نسبت به نيازهاي كودكان بي توجهند. به نظر آنان اطاعت بي چون و چرا يك فضيلت است. كودكاني كه والدين خود كامه دارند، كمتر به خود متكي هستند و نمي توانند به تنهايي كاري انجام دهند يا از خود عقيده اي داشته باشند. بيشتر متمايل به ساكت بودن، مؤدب بودن، خجالتي بودن و از نظر اجتماعي غير مثبت بودن و درمانده بودن هستند. آنان معمولاً والدين خود را نا مهربان و سهل انگار مي دانند و معتقدند كه انتظارات و تقاضاهايشان غير منطفي و نادرست است. اما از اينكه بخواهند در چنين محيط خصومت آميزي عرض اندام كنند، مي ترسند. اين وضعيت به رفتار نا مناسب، تعارض و روان رنجوري كه غالباً در چنين كودكاني يافت مي شود، منجر مي گردد(فرضي گلفزاني، دكتر محمد اسماعيل، رئوفيان مقدم، عسگري مقدم، 1382). پدر و مادرهاي مستبد خيلي فرزندشان را كنترل مي كنند ولي پاسخدهي آنان كم است(كاپلان، مترجم فيروزبخت، 1384)

پدر و مادرهاي مساوات طلب، سهل گير و بي بندوبار نيز نمي توانند نيازهاي كودكان يا نوجوانان را برآورده كنند. بعضي از والدين اجازه مي دهند كودك هر كاري كه مي خواهد بكند. شايد به اين دليل كه كاري به كار كودك ندارند و يا اينكه اهميتي به او نمي دهند. در اين خانواده ها روابط اعضاي خانواده آشفته و غير انساني است(سدورو، 1990، به نقل از فرضي گلفزاني، دكتر محمد اسماعيل، رئوفيان مقدم، عسگري مقدم، 1382). پدر و مادرهاي سهل گير از فرزندشان توقعي ندارند. آنها فرزندشان را تنبيه نمي كنند، ارتباط با آنها ساده است و تمايلي به جهت دادن به رفتار فرزندشان ندارند. فرزندان آنها خودشان رفتار خود را تنظيم مي كنند. آنها زياد بر رعايت قوانين تاكيد نمي كنند. پدر و مادرهاي سهل گير فرزندشان را كنترل نمي كنند و از او توقعي ندارند ولي نسبتاً گرم و مهربانند(كاپلان، مترجم فيروزبخت، 1384)

ابتدا بايد ديد اين شيوه هاي فرزند پروري، چه آثار ديگري بر تربيت كودك دارد و با چه اختلالات و بيماريهايي در والدين ارتباط دارد؟ سپس به بررسي يافته ها و نتايج پژوهشي خواهيم پرداخت.

به طور كلي فرزندان پدر و مادرهاي مستبد، ناراضي، گوشه گير و بي اعتمادند. فرزندان پدر و مادرهاي سهل گير، اتكا به نفس و خود گرداني ندارند و در پي اكتشاف محيط نيستند. فرزندان پدر و مادرهاي بي توجه و طرد كننده احتمالا از ساير گروهها بدترند(شفر، 1996، به نقل از كاپلان). نوجوانان پدر و مادرهاي طرد كننده و بي توجه در خطر مصرف مواد مخدر، بزهكاري و پرخاشگري هستند(لمبورن و همكارانش، 1991، مك كينون- لويس، استارنز، ولينگ و جانسون، 1997، به نقل از كاپلان) فرزندان والدين مقتدر بيش از همه اتكا به نفس و قدرت خود گرداني دارند و بيش از گروههاي ديگر مكتشف و راضي هستند. آنها عزت نفس بيشتري دارند و تكانه هاي خود را بهتر كنترل مي كنند(پايكاف و بروكس- گان، 1995،به نقل از كاپلان)

پس فرزندان پدر و مادرهاي مقتدر ظاهراً موفق ترند. پدر و مادر هاي مقتدر، تركيبي از نظارت شديد(و معقول)، توجه به فرديت، اختيار دادن بجا و ارتباطي توأم با سعه صدر را نشان مي دهند و به همين دليل فرزنداني مستقل و قابل پرورش مي دهند، آنها همچنين گرم و با ملاحظه تر از پدر و مادرهاي مستبدند. پدر و مادرهاي مقتدر از فرزندشان توقعاتي دارند اما گرم و مهربان، منطقي و با ملاحظه اند. ظاهراً بهترين حالت نيز همين توقع زياد و تشويق تلاشهاي مستقل فرزندان است. تا وقتي به كودكان فرصتي داده شود تا تواناييهايشان را پرورش دهند در چارچوبها و محدوده ها تصميم گيري كنند، نظارت و كنترل پدر و مادرها لطمه اي به استقلال كودكان نمي زند. ولي نظارت و كنترل پدر و مادرهاي مستبد موجب پرورش كودكاني مي شود كه رضايت و قابليت كمتري دارند و انسانهاي ظنيني هستند. بنابراين مهرباني و نظم دو عنصر مهم در پرورش فرزنداني مستقل و قابل هستند (كاپلان، ترجمه فيروزبخت، 1384)

در پژوهشي كه فرضي گلفزاني و همكاران انجام داده اند نيز مشخص شد كه مادران كودكان عادي بيشتر از مادران كودكان داراي اختلال افسردگي به داشتن الگوي تربيتي مقتدر گرايش دارند و نيز طبق اين پژوهش، مادران داراي اختلالهاي افسردگي، اضطرابي و وسواس فكري و عملي بيشتر از مادران كودكان عادي از شيوه فرزند پروري مستبدانه در تربيت فرزندان خود استفاده مي كنند. به نظر مي رسد مادراني كه به اختلالهاي افسردگي، اضطرابي و وسواس فكري- عملي بودند براي شيوه هاي خشن انضباطي، پيروي بي چون و چراي كودك از مقررات و دستورات سخت و خشك و مستبد و تنبيه قهرآميز در برابر اشتباهات، اهميت بيشتري قايل هستند و كمتر به شيوه هايي چون گفتگوي دوستانه، توضيح و استدلال، تنبيه هاي ملايم در برابر اشتباهات كه از ويژگيهاي شيوه مقتدر است، تكيه مي كنند   (فرضي گلفزاني، دكتر محمد اسماعيل، رئوفيان مقدم، عسگري مقدم، 1382)

سوال اصلي:

آيا بين سبك هاي فرزندپروري والدين با احساس تنهايي نوجوانان دختر رابطه معني دار وجود دارد؟

سوالات فرعي:

-آيا بين سبك فرزندپروري آزادگذاري با احساس تنهايي نوجوانان دختر رابطه معني دار وجود دارد؟

- آيا بين سبك فرزندپروري آمرانه با احساس تنهايي نوجوانان دختر رابطه معني دار وجود دارد؟

- آيا بين سبك فرزندپروري اقتدار منطقي با احساس تنهايي نوجوانان دختر رابطه معني دار وجود دارد؟

- آيا بين سبك فرزندپروري آزادگذاري با احساس تنهايي نوجوانان دختر رابطه معني دار وجود دارد؟

- آيا بين سبك فرزندپروري آمرانه با احساس تنهايي نوجوانان دختر رابطه معني دار وجود دارد؟

- آيا بين سبك فرزندپروري اقتدار منطقي با احساس تنهايي نوجوانان دختر رابطه معني دار وجود دارد؟

 

قيمت فايل فقط 18,562 تومان

خريد